~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من~~~

پارت : 14

خیلی درد داشتم نمی تونستم خوب راه برم تهیونگ بهم نگاهی انداخت متوجه اینکه درد داشتم شد وقتی رفتم پیشش یه نگاهی بهم انداخت
تهیونگ : لباس بهت میاد اما رژت پر رنگه ، پاکش کن
ا.ت : نمی خوام
تهیونگ : صدای منو جلوی اینا در نیار ، بهت گفتم پاکش کن وگرنه___ پریدم وسط حرفش
ا.ت : وگرنه چی؟
تهیونگ : صداتو بیار پایین ، مثل اینکه هنوز آدم نشدی ، وقتی برگردیم می دونم چطور آدمت کنم
خلاصه رسیدیم به مهمونی که تهیونگ دستمو گرفت و تو دست خودش گذاشت
تهیونگ : هنوز درد داری؟
ا.ت : با اون کاری که کردی معلومه که درد دارم
تهیونگ : سیع کن تحمل کنی ، درست راه برو
ا.ت : نمیتونم
همون جور که داشتیم تو سالن به طرف دوستای تهیونگ نزدیک میشدیم آروم داشتیم باهم جر و بحث می کردیم
تهیونگ : صداتو بیار پایین ، مثل آدم راه برو
ا.ت : نمیخوام
تهیونگ : بس کن ا.ت اینجا جاش نیست
ا.ت : اتفاقا اینجا جاشه
تهیونگ : نه ، مثل اینکه اون کافی نبود ، بعد مهمونی میدونم چه جور سر عقل بیارمت
رفتیم پیش دوست تهیونگ از لباساش معلوم بود اونم مثل تهیونگمافیاست ، شک دارم از تهیونگ بالاتر باشه کنارش یع دختر بود فکر کنم دوست دخترش بود

دیدگاه ها (۰)

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من~~~

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من~~~

پارت : 13ا.ت : ولم کنتهیونگ : چرا بهش نگاه کردی؟هاااا؟میخوای...

~~~فیک دوست پسر بد اخلاق من~~~

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

love Between the Tides²⁴تهیونگم: خوش گذشتتهیونگ: آره خیلی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط